حجت‌الاسلام دکتر حسن خیری معتقد است روحانیت باید به‌روز بوده و در عرصه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حضور علمی، تبلیغی و راهبردی داشته باشد 

سندی راهبردی برای ترسیم آینده تمدنی حوزه‌ها 

استاد اگرچه در سفر تشریف داشتند، اما بزرگوارانه این مخلص را نواختند و بهنگام به پرسش‌ها پاسخ گفتند. با حجت‌الاسلام حسن خیری به بررسی منشور حوزه و روحانیت پرداختیم و از بس شگرف است هرگز شاهد چنین مانیفست و نقشه راهی از سوی مدیران و زعمای حوزه‌ها نبوده‌ایم؛ بزرگانی مانند آیت‌الله نجفی اصفهانی با آن کار‌های روزآمد یا آیت‌الله لاری در نبرد تنگستان علیه استعمار انگلیس.
استاد اگرچه در سفر تشریف داشتند، اما بزرگوارانه این مخلص را نواختند و بهنگام به پرسش‌ها پاسخ گفتند. با حجت‌الاسلام حسن خیری به بررسی منشور حوزه و روحانیت پرداختیم و از بس شگرف است هرگز شاهد چنین مانیفست و نقشه راهی از سوی مدیران و زعمای حوزه‌ها نبوده‌ایم؛ بزرگانی مانند آیت‌الله نجفی اصفهانی با آن کار‌های روزآمد یا آیت‌الله لاری در نبرد تنگستان علیه استعمار انگلیس.
کد خبر: ۱۵۰۳۷۴۵
نویسنده علی مظاهری

همه استثنا بودند و به‌نوعی فرزند خصال خویشتن و میوه بزنگاه‌هایی بودند که اگر نمی‌درخشیدند، تاریخ و کشور ما به تیرگی فرونشست می‌کرد، اما در حوزه‌ها زیرساخت پرورش رهبرانی با نگره سیاسی نداشته‌ایم، ولی با منشور رهبری می‌رود که برپایی تمدن نوین ایرانی_ اسلامی از همین حوزه‌ها پابگیرد و شدنی شود. چندوچونش را در این گفتگو و دیگر نشست‌ها با بزرگان صاحب‌نظر پی بگیرید.

دو سده اخیر که بنابر ناگزیری شرایط، مجاهدان فرهنگی و سیاسی در هند و برخی شهر‌های ایران از حوزه‌ها برآمدند و در برابر بیگانگان و استعمارگران قیام کردند، اما این تجلی‌ها در زمان‌های گذشته معمولا سر بزنگاه‌ها بوده و زیرساخت‌های لازم برای ظهور رهبران فقیه سیاسی در حوزه‌ها وجود نداشته؛ و البته به‌نوعی ظهورشان اتفاقی بوده و این‌گونه رویکرد‌های سیاسی و رهبری فقها برآمده از کنشگری شخصی‌محور بوده نه برخاسته از یک سنت حوزوی و فقهی دیرین. به‌نوعی یک شخص خودساخته مثلا در برابر جنبش استعماری بنابر ضرورت زمانه ایستاده یا در برابر هجوم بیگانه به خلیج‌فارس و مرز‌های میهن اسلامی ایستادگی کرده است.

اکنون با توجه به تشکیل حکومت اسلامی و اعلام منشور حوزه که حضرت آقا درباره آن می‌فرمایند باید پروردن و ساختن مجاهد فرهنگی مبنا باشد و به‌نوعی گسترش پیدا کند، این مجاهدسازی در عرصه فرهنگ چه نیاز‌ها و باید‌هایی دارد و پرورش مجاهد فرهنگی چگونه تا به حال مغفول بوده. واقعا باید به دلایلی بپردازیم که چرا در گذشته فقه ما براساس رویکرد غالب شخصی بوده و واقعا خارجی‌ها از دوره صفویه و قاجاریه که تأثیر این حوزه‌ها را شناختند، نفوذشان را دیدند که فقها به‌نوعی حتی بر پادشاهان هم حکمرانی می‌کنند. آیا از آن موقع برنامه‌ریزی‌شان برای نفوذ و نارسا کردن این حوزه‌ها بوده یا نه چنین چیزی چندان مصداق ندارد. با این دغدغه‌ها به گفتگو با حجت‌الاسلام حسن خیری پرداختیم. 

سندی راهبردی برای ترسیم آینده تمدنی حوزه‌ها 

قبلا در تحلیل از وضعیت روحانیت و حوزه‌های علمیه اشاره کردید که به‌دلیل فشار‌های سیاسی و اجتماعی، دین و جایگاه علما در عرصه‌های اجتماعی به انزوا کشیده شده‌اند. این روند چه تأثیری بر جایگاه حوزه‌ها و فقها در جامعه داشته است؟
یکی از مسائلی که در طول تاریخ اسلام و به‌ویژه در تاریخ معاصر ما تا پیش از انقلاب اسلامی با آن روبه‌رو بوده‌ایم، تأثیر قدرت‌های حاکم بر انزوای دینی و خارج کردن حوزه نفوذ علماست. در بسیاری از ادوار تاریخی، حکام و نظام‌های سیاسی تلاش کرده‌اند فقها و دانشمندان دینی را از عرصه‌های اجتماعی و سیاسی دور کنند. این تلاش برای انزوا باعث شد حضور علمای دینی در بسیاری از مسائل کلیدی جامعه کمرنگ شود. یکی از اثرات این تلاش دینی، کاهش حضور فعال روحانیت در نظام‌سازی و تصمیم‌گیری‌های اجتماعی بوده است. زمانی که علما نتوانند در عرصه‌های مختلف_ به‌ویژه در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی_ حضور پیدا کنند، در نتیجه شریعت و احکام دینی نمی‌تواند به طور کامل و صحیح در زندگی مردم جاری شود. 

در همین راستا مقام معظم رهبری در «منشور حوزه» بر اهمیت داشتن نگاه جامع به دین و احساس تکلیف حوزه‌ها نسبت به مسائل جامعه تأکید کرده‌اند. آیا این نگاه جامع به دین می‌تواند به تحولی در نقش حوزه‌ها و علما در جامعه منجر شود؟ 
«بلاغ مبین» که مقام معظم رهبری در سخنان‌شان به آن اشاره فرمودند به این معناست که حوزه‌های علمیه باید در تمام عرصه‌های زندگی اجتماعی_ از سیاست گرفته تا فرهنگ_ درگیر و فعال باشند. این نگاه جامع به دین باعث می‌شود حوزه‌ها از صرفا ارائه فتاوی در عرصه تکالیف فردی فراتر رفته و به مسائلی کلان‌تر مثل مدیریت اجتماعی و نظام‌سازی دینی بپردازند. متأسفانه در گذشته برخی افراد به‌واسطه تفاسیر نادرست از جمله موضوع تقدس لباس روحانیت و احتمال تقدس‌زدایی با ورود به صحنه‌های اجتماعی، سیاسی درصدد انزوای روحانیت در برابر تحولات اجتماعی بودند، اما همان‌طور که مقام معظم رهبری تأکید کردند روحانیت با حضور در خط مقدم مجاهده در زمینه‌های مختلف حیات اجتماعی است که قداست می‌یابد. چنان‌که حضور آن‌ها در راهبری نهضت‌های اسلامی و تقدیم بیشترین شهید در دفاع‌مقدس روحانی و طلبه را در جامعه محترم و مورد ستایش قرار می‌دهد. به‌ویژه در شرایطی که دین و شریعت با تهدیدات فرهنگی و سیاسی روبه‌روست، حوزه‌ها باید نقش‌آفرین و مؤثر باشند. 

در تاریخ معاصر، به‌ویژه در زمان‌هایی که کشور با تهدیدات خارجی و داخلی روبه‌رو بوده، چه نمونه‌هایی از مشارکت علما و روحانیت در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی می‌توانیم مشاهده کنیم؟
یکی از مهم‌ترین مثال‌ها در این زمینه، مشارکت علما در دوران نهضت مشروطه است. زمانی که مشروطه به بیراهه رفت، شهید شیخ‌فضل‌الله نوری با تلاش فراوان سعی در اصلاح روند داشت و تأکید می‌کرد که مشروطه باید براساس اصول اسلامی پیاده‌سازی شود. اما چون در آن زمان، فقه نظام‌سازی هنوز مستقر نشده بود و روحانیت نتوانسته بود الگوی اسلامی از حکومت ارائه دهد، در نتیجه دشمنان از ضعف‌های موجود سوءاستفاده کردند و حتی در نهایت باعث شهید شدن او شدند.

همچنین، اشاره کردید که در دوران‌های مختلف شاهد حضور فعال علما در جنگ‌های فرهنگی و سیاسی بوده‌ایم، حتی در دوران سلطنت رضاخان. این حضور چگونه باعث تحول در حوزه‌ها و تقویت جایگاه روحانیت در جامعه شد؟

در دوران رضاخان، روحانیت با فشار‌های زیادی روبه‌رو بود. رضاخان سعی داشت با اجرای سیاست‌های سکولار و ضددینی، حوزه‌های علمیه را از فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی دور کرده و حذف کند. اما این فشار‌ها نه فقط موفق نشدند حوزه‌های علمیه را از بین ببرند، بلکه باعث شد که روحانیت مبارزاتی جدی‌تر و منسجم‌تر داشته باشد؛ به‌ویژه در زمان‌های بحرانی، شخصیت‌های بزرگی همچون آیت‌الله حائری‌یزدی به‌عنوان نماد تلاش برای احیای حوزه‌های علمیه، از اراک به قم مهاجرت کردند و به تاسیس حوزه علمیه قم پرداخته و آن را به یکی از مهم‌ترین مراکز علمی جهان اسلام تبدیل کردند. این اقدامات باعث شد که حوزه‌های علمیه در پس این سختی‌ها و فشارها، دوباره به‌عنوان مراکز فکری و اجتماعی خود را بازسازی کنند.

به‌نظر شما، ضرورت‌های امروز چگونه ایجاب می‌کند که روحانیت در عرصه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حضور فعال و مؤثری داشته باشد؟

امروز، روحانیت باید به‌روز شده و در عرصه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حضور علمی، تبلیغی و راهبردی داشته باشد. بلاغ مبین به این معناست که همه باید در تجلی دین در ساحات مختلف حیات فردی و اجتماعی تلاش کنند و این مهم با دانش و تزکیه نفس مُبلغان و عالمان مهذب رخ می‌دهد. این فقط به معنای آگاهی‌رسانی دینی نیست بلکه به معنای آن است که فقه باید به‌طور جامع در سیاست‌گذاری‌های کلان اجتماعی و اقتصادی نقش داشته باشد و به نظام‌سازی مبادرت ورزد، به‌ویژه با توجه به تحولات علمی و فناوری‌های نوین، حوزه‌ها باید خود را برای مواجهه با این تحولات آماده کنند و به‌طور مؤثر در حل مسائل اجتماعی و دینی روز، ورود کنند. این حضور فعال نه فقط از تهدیدات دشمنان جلوگیری می‌کند، بلکه باعث می‌شود که دین و آموزه‌های اسلامی به‌عنوان یک راهنمای علمی و عملی برای حل مشکلات جامعه شناخته شود.

در نهایت، در مواجهه با چالش‌ها و تهدیدات موجود، حوزه‌های علمیه باید چه اقدامات عملی و استراتژیک را در پیش بگیرند تا بتوانند به‌طور مؤثر در مسیر تمدن‌سازی اسلامی و نظام‌سازی دینی گام بردارند؟

برای پاسخ به این چالش‌ها، حوزه‌های علمیه باید فقه نظام‌سازی را جدی بگیرند؛ به این معنا که فقه نباید تنها در مسائل فردی محدود بماند بلکه باید به مسائل کلان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز پاسخ دهد. علاوه بر این، حوزه‌ها باید از ظرفیت وحدت حوزه و دانشگاه به‌طور جدی استفاده کنند و در مسائل اقتصادی، فرهنگی و حتی علمی به‌طور مشترک وارد عمل شوند. همچنین در حوزه فناوری، همان‌طور که مقام معظم رهبری هشدار دادند، روحانیت باید با شناخت کامل از تحولات علمی و اجتماعی، به‌ویژه در حوزه‌هایی، چون هوش مصنوعی و فناوری‌های نوین، پاسخگو باشد. در نهایت حوزه‌های علمیه باید نه تنها حافظ دین و شریعت باشند، بلکه باید به‌عنوان مرجعی مطمئن در ارائه راهکار‌های عملی برای مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حضور فعال داشته باشند.

دکتر خیری، شما در تحلیل‌های خود اشاره کرده‌اید که حوزه‌های علمیه امروز باید به‌طور فعال در عرصه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی حضور پیدا کنند. چه نیازی به این حضور فعال و تأثیرگذار در فضای کنونی وجود دارد؟

به‌طور مشخص امروز، حوزه‌های علمیه با ورود به عرصه‌های حیاتی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به این نظامات رنگ و نسخه دینی ارائه می‌کنند. وقتی ما از بلاغ مبین صحبت می‌کنیم، منظور این است که دین باید در تمام ابعاد زندگی انسان‌ها، از سیاست گرفته تا اقتصاد، هنر و فرهنگ، حاضر و ملموس باشد. این حضور به‌ویژه امروز در دوران پیشرفت فناوری و رسانه‌های نوین اهمیت دوچندان یافته است. فضای مجازی، رسانه‌ها، هوش مصنوعی و ابزار‌های دیجیتال امروز به سلاح‌های قدرتمند در شکل‌دهی افکار عمومی تبدیل شده است. در واقع، ما وارد یک جنگ شناختی و ترکیبی شده‌ایم که در آن فرهنگی که توسط غرب هدایت می‌شود، تلاش می‌کند هویت‌های اجتماعی را مطابق دیدگاه‌های غیراسلامی شکل دهد که از آن به تهاجم فرهنگی یاد می‌شود.

شما به فضای جنگ‌شناختی اشاره کردید. با توجه به این‌که امروز در فضای رسانه‌ای بسیاری از مسائل از جمله حقوق زن و خانواده به چالش کشیده می‌شود، چگونه می‌توان این جنگ فرهنگی را از دیدگاه دینی و فلسفی به نفع تمدن اسلامی پیش برد؟
همان‌طور که مقام معظم رهبری نیز تأکید دارند، ما نباید همیشه در حالت تدافعی باشیم. امروز باید در برابر فرهنگ غرب تهاجم داشته باشیم. به‌ویژه وقتی بحث حقوق زن مطرح می‌شود، باید نشان بدهیم که دیدگاه اسلامی در مورد حقوق زن بسیار متمایز و متعالی است. متأسفانه در فرهنگ غرب، زن به‌عنوان یک کالا و شیء مصرفی معرفی می‌شود و این چیزی است که باعث فروپاشی خانواده‌ها و بحران‌های اجتماعی شده است. حوزه‌های علمیه امروز باید با اتکا به مبانی فکری و فلسفی خود، این نابهنجاری‌ها را نقد کنند و در تهاجم به این فرهنگ، حرفی قاطع و منطقی داشته باشند. 

از نظر شما، برای این‌که حوزه‌های علمیه بتوانند به‌طور مؤثر وارد این عرصه‌ها شوند، چه پیش‌شرط‌هایی لازم است؟
نخستین پیش‌شرط این است که حوزه‌ها باید فهم علمی و جامع نسبت به مسائل روز داشته باشند. این فهم باید شامل فلسفه‌های اسلامی، مسائل اجتماعی، اقتصادی و حتی فناوری‌های نوین باشد. به‌عنوان مثال، وقتی ما به مسأله فناوری‌ها و رسانه‌ها نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این ابزار‌ها به شکل‌دهی فرهنگ عمومی و حتی هویت اجتماعی پرداخته‌اند. در حقیقت، رسانه‌ها امروز به‌مراتب تأثیرگذارتر از گذشته‌اند و برای این‌که حوزه‌ها بتوانند در این فضا حضور مؤثری داشته باشند، باید در کنار تحلیل‌های فلسفی، توانایی بهره‌برداری از این رسانه‌ها را نیز کسب کنند.

شما به مباحث فلسفی اشاره کردید. آیا در حال حاضر این مباحث فلسفی که در حوزه‌های علمیه مطرح می‌شود، توانسته‌اند خود را در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و حتی معماری و هنر بروز دهند؟

متاسفانه، یکی از معضلات ما این است که به‌رغم داشتن یک فلسفه اسلامی غنی و عمیق، این فلسفه نتوانسته به‌طور مؤثر در عرصه‌های مختلف مانند هنر، معماری و حتی سبک زندگی اجتماعی حضور پیدا کند. به‌عنوان مثال، در معماری، امروز در قم و بسیاری از شهر‌های دیگر، شاهد رواج سبک‌های معماری غربی هستیم که کاملا با مبانی دینی ما مغایرت دارند. در حالی که در گذشته، معماری اسلامی و ایرانی براساس مفاهیم دینی و فرهنگی استوار بود و ساختمان‌ها و منازل با رعایت اصول اعتقادی و خانوادگی ساخته می‌شدند. این عدم حضور مؤثر فلسفه اسلامی در هنر و معماری، به نوعی به عقب‌ماندگی و تاخر فرهنگی منجر شده است. 

در واقع، شما معتقدید که اگر فلسفه اسلامی به‌درستی در عرصه‌های مختلف بروز پیدا کند، می‌تواند زمینه‌ساز تمدن‌سازی اسلامی باشد؟
فلسفه اسلامی، وقتی که به‌طور صحیح و جامع در عرصه‌های مختلف زندگی انسان‌ها تجلی پیدا کند، می‌تواند پایه‌گذار تمدن‌سازی اسلامی باشد. وقتی این مبانی به‌درستی در هنر، معماری، نظام تعلیم و تربیت، سیاست و اقتصاد پیاده‌سازی شود، باعث می‌شود که هویت اسلامی در تمامی این عرصه‌ها تحقق یابد. اگر ما نتوانیم مبانی فلسفی خود را به‌درستی در این عرصه‌ها بروز دهیم، نخواهیم توانست در برابر هجمه‌های فرهنگی و تمدنی غرب ایستادگی کنیم و به نظام‌سازی و تمدن‌سازی اسلامی برسیم. 

در خصوص نظام‌سازی، چه نقشی برای حوزه‌های علمیه متصور هستید تا در این زمینه به وظایف خود عمل کنند و به‌طور خاص، در مسأله اقتصادی مانند بانک‌ها وارد عمل شوند؟
یکی از چالش‌های عمده‌ای که در کشور داریم، مسأله اقتصادی است. به‌ویژه در زمینه بانکداری که بسیاری از مباحث آن با اصول اسلامی سازگاری ندارد. حوزه‌های علمیه باید در این زمینه وارد شوند و با بهره‌گیری از بلاغ مبین، مشخص کنند که کدام سیستم‌ها مطابق با شریعت هستند و کدام‌یک مخالف آن. حوزه‌ها باید نه‌فقط در سطح تئوریک، بلکه در عمل، راهکار‌های دقیق و اجرایی ارائه دهند. این باید در سیستم‌های اقتصادی و بانکداری ما نیز تجلی پیدا کند. برای مثال، نظام ربا که در بسیاری از سیستم‌های بانکی وجود دارد، باید با مدل‌های اسلامی جایگزین شود. اگر حوزه‌های علمیه در این زمینه‌ها نقش‌آفرینی نکنند، به‌طور طبیعی نظام‌سازی و در نهایت تمدن‌سازی اسلامی به تأخیر خواهد افتاد. 

شما به چالش‌های فرهنگی موجود در جامعه اشاره کردید و تأکید داشتید که حوزه‌های علمیه باید نقشی فعال و به‌روز در این عرصه ایفا کنند. به نظر شما، در شرایط کنونی و با توجه به تغییرات فرهنگی و نسل جوان، چه راهکار‌هایی برای مواجهه با این تحولات وجود دارد؟
یکی از چالش‌های عمده‌ای که مقام معظم رهبری به آن اشاره کرده‌اند، واقعیت‌های فرهنگی میان نسل جوان است. تحولات اجتماعی و فرهنگی که از رهگذر تعاملات با فرهنگ‌های دیگر و تطورات تاریخی به‌وجود آمده‌اند، تغییراتی را در نگرش و رفتار نسل جدید ایجاد کرده است. از سوی دیگر، فناوری‌های نوین و دنیای دیجیتال هم در این تحولات تأثیر زیادی داشته‌اند. حوزه باید خود را با برای پاسخگویی به مسائل و شبهات امروز جامعه آماده کند و رابطه خود را با فناوری‌های جدید تبیین کند، چرا که تغییرات موجب تفاوت‌های نسلی می‌شود و می‌بایست نسل امروز را شناخت و نسخه دینی برای این نسل داشت. همان‌طور که روایت شده که «فرزندان‌تان را براساس زمان خود تربیت کنید». 

چرا برخی روحانیون با فناوری‌های نوین مواجهه سلبی دارند؟
این نکته بسیار مهمی است. مواجهه با فناوری‌های جدید و احیانا نگاه سلبی نسبت به آن‌ها علل مختلفی دارد. این نگاه محتاطانه می‌تواند به‌خاطر درک این مهم باشد که جامعه را باید با شرایط جدید آماده کرد و در این صورت مواجهه همچون ترمز برای پیشگیری از درافتادن در خطرات بزرگ‌تر است. همچنین این نگرش ممکن است به‌دلیل عدم آمادگی و ناآشنایی با موضوعات جدید و یا مواجهه احتیاطی برای ایجاد فهم مسأله باشد. پس مواجهه احتیاطی ممکن است از این جهت باشد که هنوز به‌طور کامل بررسی نشده‌اند که این فناوری‌ها چگونه با مبانی دینی سازگار خواهند شد. درواقع، ممکن است فقیه بخواهد از تصمیم‌گیری‌های عجولانه جلوگیری کند و به‌نوعی نقش ترمز را داشته باشد تا فضا برای بررسی دقیق‌تر و آمادگی فرهنگی ایجاد شود. اما این رویکرد نباید به حالت تدافعی یا واپس‌گرایانه تبدیل شود. روحانیت باید جلوتر از جامعه حرکت کند، نه این‌که همیشه در واکنش به تحولات به‌سر ببرد.

در حقیقت، شما بر اهمیت آینده‌نگری و فناوری‌پذیری در حوزه علمیه تأکید دارید؛ اما چه چیزی باعث شده که حوزه‌های علمیه نتوانند خود را به‌طور کامل با تحولات فرهنگی و فناوری روز تطبیق دهند؟
این موضوع به علل مختلف ممکن است بروز کند. امروز بیش از هر زمان دیگر به رابطه تنگاتنگ حوزه و دانشگاه نیازمندیم. تعاملات این دو بال علمی می‌تواند ما را از بسیاری مشکلات به سلامت عبور دهد. دانشگاه در مبانی علوم به‌طور خاص به حوزه نیازمند است و حوزه هم در بسیاری از موضوع‌شناسی‌ها نیازمند دانشگاه است و تعامل این دو می‌تواند ما را به نظام‌سازی مطابق الگوی اسلامی پیش ببرد. البته یکی از دلایل این مشکل، شاید به عدم آمادگی و عدم به‌روزرسانی دروس و مباحث حوزوی برگردد، که امروز در قالب نظامات دانشی حوزه موضوع در دست ترمیم و بازسازی است. به این نکته هم باید توجه کنیم که حوزه علمیه به‌عنوان مرکز نخبگانی دارای طرز فکر‌ها و دیدگاه‌های مختلفی است و همه یک‌جور نمی‌اندیشند و یک‌جور عمل نمی‌کنند؛ لذا ممکن است در بدنه حوزه رویکرد‌های قشری و تحجرگرا هم وجود داشته باشد که بزرگان دینی ما همواره ما را از آن برحذر داشته‌اند. چنان‌که امام‌خمینی (ره) درباره تحجر در روحانیت هشدار دادند. بدیهی است حوزه انقلابی مبتنی بر فقه جواهری خود را از این طایفه دور نگه می‌دارد. 

در این راستا، فقه نظام‌سازی چه نقشی می‌تواند در مواجهه با این چالش‌ها داشته باشد و چگونه می‌توان از آن برای سازگاری با تحولات استفاده کرد؟
یکی از نکات اساسی که امروز باید در نظر گرفته شود، حرکت به سوی فقه نظام‌سازی است. فقه نظام‌سازی یعنی فقهی که نه‌تن‌ها در سطح فردی، بلکه در سطح اجتماعی و کلان به حل مسائل جامعه بپردازد. درواقع، فقه باید ظرفیت لازم را برای تعامل با مسائل روز، ازجمله فناوری‌های نوین، مسائل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حتی تهدیدات خارجی پیدا کند. اگر ما به‌جای مواجهه صرف با مسائل فردی، راهبرد‌های کلان و نظام‌سازی را در نظر بگیریم، می‌توانیم از افراط و تفریط در مواجهه با این مسائل جلوگیری کنیم. 

شما همچنین اشاره کردید که مقام معظم رهبری ۲۰ سال پیش نسبت به هوش‌مصنوعی هشدار داده بودند. این نشان می‌دهد که ایشان نگاه آینده‌نگر و کلان به تحولات داشتند. چطور می‌توان این نگاه را به سطح وسیع‌تری از روحانیون و حوزه‌های علمیه منتقل کرد؟
مقام معظم رهبری همواره نگاه استراتژیک و آینده‌نگر دارند و قبل از آن‌که تحولات برای دیگران محسوس شود، هشدار می‌دهند. به نظر من، این نگاه باید در نظام آموزشی حوزه نهادینه شود. حوزه‌های علمیه باید نظام‌سازی فقهی را جدی بگیرند و روحانیان باید آینده‌نگری را در دستورکار خود قرار دهند. این امر تنها با به‌روزکردن دروس و مباحث حوزوی و ایجاد فضای تعامل با سایر علوم و دانشگاه‌ها ممکن خواهد بود. حوزه و دانشگاه باید به‌طور متقابل همکاری کنند و در عرصه‌های مختلف، ازجمله اقتصاد، هنر، علوم‌انسانی و حتی فناوری‌های نوین، مکتب‌سازی و راهبردپردازی کنند.

پس درواقع، برای تحقق تمدن اسلامی و پاسخ به چالش‌های روز، وحدت حوزه و دانشگاه یک ضرورت جدی است. چه اقداماتی باید انجام شود تا این ارتباط و همکاری به‌طور مؤثر شکل بگیرد؟
وحدت حوزه و دانشگاه باید به یک اصل راهبردی تبدیل شود. حوزه‌های علمیه باید در زمینه‌های مختلف علمی و فرهنگی، ازجمله در اقتصاد، علوم‌انسانی، و حتی فناوری، به‌روز شوند و از اندیشه‌های دانشگاهی بهره ببرند. در همین راستا، دانشگاه‌ها هم باید از علوم حوزوی استفاده کنند و از مبانی فکری و فلسفی اسلامی بهره بگیرند. در حقیقت، حوزه و دانشگاه دو ضلع اساسی در تمدن‌سازی اسلامی هستند و باید به‌طور همزمان و هماهنگ برای ایجاد نظام فکری و فرهنگی جدید تلاش کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۲ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها